جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تازه ترین اظهارات خود، از کاهش احتمال احیای توافق هسته ای با ایران( برجام ) خبر داده است. به صورت موازی و همزمان، رافائل گروسی و همراهانش در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در تلاش برای تصویب قطعنامه ای ضد ایرانی در شورای حکام هستند. فرانسه، انگلیس و آلمان قطعنامه پیشنهادی با موضوع برنامه هستهای ایران را به شورای حکام ارائه داده اند.پیش پرده صدور این قطعنامه پیشنهادی، گزارش مدیر کل آژانس و ابراز نگرانی ظاهری وی در خصوص سه مکان ادعایی و حدود و ثغور فعالیت های قبلی هسته ای درآنها بوده است.در آن سوی آتلانتیک نیز مقامات آمریکایی احیای توافق هسته ای را ظاهرا مشروط به عدم طرح خواسته های فرابرجامی از سوی ایران کرده اند! به راستی چه اتفاقی در مذاکرات وین افتاده و معادله چندمجهولی شکل گرفته در این عرصه ، چگونه قابل تحلیل است؟
در ابتدا تاکید می شود که میان «مواضع سلبی واشنگتن»، «اقدام ضد ایرانی آژانس» و «رویکرد منفعلانه اروپا» ارتباطی مستقیم و غیر قابل انکاری وجود دارد. هر سه مولفه ذکر شده، اجزای تکمیل کننده یک منظومه تاکتیکی علیه کشورمان محسوب می شوند. هدف مشترک این سه بازیگر( آژانس، اتحادیه اروپا و آمریکا)، اجرایی ساختن تاکتیک «کسب امتیازات حداکثری»از جمهوری اسلامی ایران در مسیر دستیابی به توافق نهایی می باشد. پس از ناکامی غرب در پیشبرد تاکتیک «بازگشت پوچ به برجام»، اکنون بازیگران آمریکایی و اروپایی در صدد آن هستند تا با استناد به ظرفیت حقوقی و بین المللی آژانس، تهران را بابت عبور از برخی خواسته های بر حق خود در مذاکرات تحت فشار قرار دهند. صدور قطعنامه ضد ایرانی آژانس در حالی صورت می گرفت که حدود و ثغور مطالبات پادمانی آژانس در قبال حل و فصل موارد ادعایی مطروحه از سوی این نهاد مشخص شده و جمهوری اسلامی ایران نیز درچارچوب همکاری های تعریف شده، به این موارد پاسخ داده است. تهران بارها اعلام کرده است که در صورت عدم احیای توافق هسته ای و رفع تحریم های ضد ایرانی، هرگز زیر بار مطالبات فراپادمانی آژانس نخواهد رفت. این قاعده در حال حاضر و حتی در صورت تصویب نهایی قطعنامه شورای حکام علیه کشورمان نیز به قوت خود باقی است.
نکته مهم تر اینکه اساسا ادعای مقامات آمریکایی مبنی بر طرح مطالبات فرابرجامی ایران، غیر قابل توجیه و دروغین می باشد. مطالباتی مانند ارائه تضمین های اعتباری( که مربوط به حضور شرکت های خارجی در ایران می شود) و همچنین رفع محدودیت های غیر برجامی وضع شده توسط دولت ترامپ که جملگی پس از خروج از برجام صورت گرفته است، ماهیتی حقوقی داشته و عدم تحقق آنها مانع از رفع عملیاتی و موثر تحریم های ضد ایرانی خواهد شد. در این میان مقامات آمریکایی تلاش می کنند به بهانه برچسب های غیر هسته ای، محدودیت ها و تحریم هایی که دولت قبلی آمریکا پس از خروج از برجام علیه کشورمان وضع کرده است، از رفع آنها جلوگیری کنند. اما هرگونه محدودیتی که مانع از رفع عملیاتی تحریم های برجامی شود باید از بین برود، حتی اگر ظاهرا ماهیت و عنوانی غیر هسته ای داشته باشد.
موضوع نهایی، ناظر بر «جنگ روایت ها» در قبال مذاکرات وین می باشد. میان «واقعیت مذاکرات احیای برجام» و «روایت غرب از این مذاکرات» تفاوتی معنادار وجود دارد. در این میان باید ظرفیت های رسانه ای، سیاسی و بین المللی کشورمان در عرصه «جنگ روایت ها» فعال شود. فراموش نکنیم که در این مرحله، افکار عمومی کشورمان به صورت خاص مورد هدف سیاستمداران و رسانه های غربی قرار گرفته است. بنابراین دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان نیز در این خصوص باید از تمامی ظرفیت های رسانه ای و عمومی ما در مواجهه با این بازی هدفمند رقیب، استفاده کند.
در نهایت اینکه مقامات غربی در صدد تبدیل «مذاکرات وین» به یک معادله پیچیده و چندمجهولی هستند . این در حالی است که مطالبه جمهوری اسلامی ایران مبنی بر«رفع عملیاتی تحریم ها» و اصرار بر «کسب تضمین های لازم» در قبال بازگشت آمریکا به برجام هرگز تغییر نخواهد کرد.با همه این اوصاف، باید ضمن در نظر گرفتن همه سناریوهای احتمالی درآینده، خود را برای مواجهه با هر گونه بازی تاکتیکی دشمنان آماده سازیم. فراتر از آن، باید در مواردی اقدامات آفندی و پیشگیرانه را جهت بر هم زدن محاسبات و پیش فرض های ذهنی و عملیاتی دشمنان طراحی و به فعلیت برسانیم.در این صورت ضمن تسلط بر بازی رقیب، مدیریت هوشمندانه، قاطعانه و مطلوبی در قبال رویکرد مشترک آمریکا، آژانس بین المللی انرژی اتمی و تروئیکای اروپایی خواهیم داشت.
ارسال نظرات